بچه موشه و خرگوشه به سبک جنایی
یه شعری بود که من خیلی خیلی دوسش داشتم تو زمان بچگیام و همیشه میخوندمش. البته اینم بگم که من تنها بچه ای بودم تو مهدکودک که همه شعرهارو حفظ میکرد. :)
روزی خانم خرگوشه...رسید به بچه موشه...موشه پرید تو سوراخ...خرگوشه گفت آخ
وایسا وایسا کارت دارم... من خرگوش بی آزارم.................
حالا یه کم عوضش میکنم:
روزی آقا خرگوشه رسید به یه بچه موشه... موشه پرید روی پاش ، کردش اونو آش و لاش
خرگوشه گفت گازم نگیر نگو به من برو بمیر .... من که دوست تو هستم فقط یه کمی خستم
موشه گفتش تو همونی که چند سال پیش تو جوونی .... بابای منو فروختی آبروشو تو ریختی
موشه میخوندش با سوز کی پشت فرمون بود اون روز .... چرا دروغ میگفتی از مجازات در رفتی
خرگوشه گفت ول کن بابا ، آخه دروغ میگی چرا؟...... بابات زد سوسکه رو کشت. بعدش منو زد یه مشت
به من گفت لو ندم اونو ، وقتی که دیده بود خونو .... پا به فرار گذاشته ، بعدم خودشو کشته
موشه که خیلی غمگین بود همچون و هم همچین بود.... خرگوشه رو رها کرد صورتش شده بود زرد
غمگین رفتش به خونه ، خونه براش زندونه ...... طناب دارو به پا کرد. هنوز صورتش بود زرد
اون همیشه فکر میکرد. باباش بی گناه بوده..... اما حالا فهمیده قاتل سوسکه کی بوده
بچه ها بی خیال شید اینا همش شوخی بود... میخوام بپرسم دختر یا پسر خوب کی بود
شما گل هستید و من دوست دارم که بخندید.... همیشه شادان باشید درو رو غم ببندید
البته مامانا باباها... این شعر کمی بدآموزی داشت. بیشتر این شعرو گفتم که شما مامان و باباها بخونید و لذت ببرید.