پیوند آسمونی آرش و فاطمهپیوند آسمونی آرش و فاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

وبلاگ زن و شوهری که برای بچه ها میمیرند

درد دل با کوچولوی آیندمون

1390/8/11 12:50
نویسنده : آرش و فاطمه
1,341 بازدید
اشتراک گذاری

میخوام واسه کوچولوی بابا یه کم بنویسم. من وقتی بچه بودم یه داستان شنیده بودم که هیچوقت یادم نمیره. یه بخشی از اون اینجوریه که خدا بچه هارو به صف میکنه و یکی یکی میفرستشون پایین تا به دنیا بیان.

حالا منم میخوام با کوچولویی که خدا برای ما درنظر گرفته و اون بالا بالاهاست کمی صحبت کنم:

سلام عزیزم. خوبی عسل بابا؟ امروز ١١/٨/١٣٩٠ . نمیدونم کی پاتو به این دنیا میذاری اما اینو بدون که من و مامان جونت میمیریم برات. پیداکردن یه اسم برات خیلی سخته چون اسمهایی قشنگ و دوست داشتنی کم نیستند. پس امیدوارم اسمتو هم با خودت بیاری.

یه کم امروز دلم گرفته. آخه مامانی جونت به شدت سرما خورده و خونه خودشونه. درحالیکه امروز دانشگاه داشت و همیشه اینجا پیش من بود. آخه میدونی که خونه مامان بزرگ و بابابزرگ صومعه سراست و خونه ما (یعنی این یکی مامان بزرگ و بابا بزرگ ) توی رشت.

وقتی با مامانت حرف میزنم اعصابم خیلی خورد میشه. بدجوری صداش گرفته و گلو درد شدیدی داره. هیچوقت نمیتونم تحمل کنم مریضیشو. میدونم الان داری به حرفام گوش میدی. پس از همون بالا واسه مامان جونت دعا کن و ازخدا بخواه زودتر حالشو خوب کنه عزیز دل بابا.

دوشنبه هفته دیگه عید قربانه و من میخوام شنبه و یکشنبه رو مرخصی بگیرم تا برم صومعه سرا پیش مامان گلت. خیلی وقته  مامانی جون و بابایی جون و خاله سمانه و خاله سانازو ندیدم. خیلی دلم برای همشون تنگ شده گل بابا.

خوشگل من سلام منو به همه کوچولوهایی که اول صف هستند و قراره همین روزا به دنیا بیان برسون. بهشون بگو که الان شاید زندگی واسه مامان و باباهاشون سخت باشه اما به محضی که پاشونو بذارن تو این دنیا زندگی براشون گلستان میشه. راستی یکی از اون کوچولوها بچه ناز عمه مرجانه (دخترعمه بابا) که بزودی پاشو به این دنیا میذاره. اگه دیدیدش بهش سلام برسون.

مهربون بابا ، به فرشته های  خدا هم سلاممو برسون و بگو کمکمون کنن که زودتر ازدواج کنیم و بریم سر خونه و زندگیمون.

خیلی حرفا دارم که باهات بزنم اما دیگه تقریبا وقت اداری تموم شده و میخوام برم خونه.دوست دارم از الان تا وقتی بیای پیشمون. اون بالا مواظب خودت باش.

خداحافظ عزیزم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان علی خوشتیپ
11 آبان 90 13:20
سلام خوش اومدید ایشاالله زودتر کوچولوتون بیاد تو بغلتون الهی زودتر مامان فاطمه خوب بشه خیلی با احساس مینویسید.اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
مامان ترنم کوچولو
11 آبان 90 18:20
سلام.وبلاگ بسیار زیبا و دوست داشتنی دارید.موفق باشید و خوشبخت.انشالله هر چه زودتر کاراتون روبراه بشه و برید سر خونه زندگیتون.خوشحال میشیم به ما سر بزنید
مامان امیرناز
12 آبان 90 11:28
سلام خوش بحال کوچولوی اینده با این مامان بابای با احساس. امیدوارم خیلی زود به شرایط خوب واسه کنار هم بودن برسید خوشحال میشم از تبادل لینک به مت سر بزنید
مریم مامان برسام
12 آبان 90 11:51
سلام ایشالله که همسرتون زودتر خوب میشه و زودتر هم زندگی مشترکتون و شروع میکنین اگه تونستین به وبلاگ برسامی من هم بیاین خوشحال میشیم
مامان نفس طلایی
12 آبان 90 12:22
سلام بابای اینده چقدر زیبا برای کوپولوتون نوشتید کوچولوی ما هم اخر صفه شاید کنار نی نی ناز شما .... امیدوارم حال مامان کوچولو خوب باشه... راستی ما امروز می خواستیم بیایم شمال اما نشد وقتی خوندم رشت هستید دلم بیشتر شمال خواست
منا مامان یسنا
3 آذر 90 7:57
سلام بابایی ومامانیه مهربون.من اعتقاد دارم هیچ کار خدا بی حکمت نیست.پس منتظر حکمتش بمونید.انشاالله مامانی هم زودتر خوب بشه.خدا پشت وپناهتون.